بند1
سیری از دنیا چرا،برای رفتنت دعا میخونی
حرف رفتن و نزن،آخه تو هنوز خیلی جوونی
نگرانم میکنه،حال و هوات
داره اسما میسازه تابوت برات
نگرانم میکنی دعا نکن
بوی رفتن میده مادرم دعات
شفا میگیری،مادر یکم طاقت بیار
هنوز جوونی،چرا تو هستی بیقرار
نگو به زینب،برام کفن کنار بذار
(مادرم ای وای،مادرم ای وای مادرم)
بند2
میکِشی تا که نفس،روی پیرهن تو خون میشینه
من دارم سعی میکنم،که بابام این صحنه رو نبینه
نگرانم میکنه حال بدت
شدت دردی که داری این شبا
میدونم سخته که با درد کمر
بشی توی بسترت تو جا به جا
شفا میگیری،مادر یکم طاقت بیار
هنوز جوونی،چرا تو هستی بیقرار
نگو به زینب،برام کفن کنار بذار
(مادرم ای وای،مادرم ای وای مادرم)
- دوشنبه
- 15
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 20:14
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه