• جمعه 2 آذر 03


توسل و روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه -(مرا ببین و برای سفر شتاب مکن)

2152
1

السلامُ علَی الجوهرةِ القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزَّهراءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام.
 
مرا ببین و برای سفر شتاب مکن
بیا و بر سر من خانه را خراب مکن
تمام حرف دلت را غروب با من گفت
و شرح سرخی خود را چه خوب با من گفت
هنوز حضور سایه ی احساس عشق بودی تو
مدار گردش دستاس عشق بودی تو
پس از تو ثانیه هایم به چنگ دستاس است
و دانه های دلم زیر سنگ دستاس است
غمت چو دانه که فردا جوانه خواهد زد
هزار مرتبه ام تازیانه خواهد زد
هنوز هم به شفایت امید دارم من
میان شام عزا صبح عید دارم من
قبول کن که ز تنهایی ام خبرداری
دلم به همره تو رفت همسفر داری
مگر ز داغ پیمبر چقدر میگذرد
که باغ سبز تورا این شب خزان ببرد
مگر قرار نشد غمگسار من باشی
میان معرکه ها ذوالفقار من باشی
مگر نه قبل ورودم قیام میکردی
و گاه پیشتر از من سلام میکردی
ز جای خیز جواب سلام میخواهم
نگاه نیمه تمامت تمام میخواهم

*بعد کوچه دیگه یه چشمش باز نمیشه...الهی بشکنه دست مغیره...الهی بشکنه اون دستی که به صورتت زد...به جور سیلی زد گوشواره از گوشش افتاد... *

نگاهِ بی رمق و دست بی رمق آری
شباهتی چه صمیمانه با شفق داری
اگر چه قصه ی فتح علی شنیدنی است
شکست تازه ی امروز نیز دیدنی است
چه شد که زندگیت را ز سر نمیگیری
و مرغکان مرا زیر پر نمیگیری
اگر نه فکر دل یار خسته را بکنی
ز جا خیز که همسایه را دعا بکنی
مرو که چینی این دل، شکسته تر نشود
غریب خسته ی این شهر خسته تر نشود
هنوز ناله ی جانکاه تو به پشت در است
تنت از آتش آنروز خشم شعله ور است
سخن اگر چه نگفتم ولی دلم پر بود
تنت از آتش آن نگاه من که همیشه به خاک چادر بود

*مگه میشه یه مادر بچه های قد و نیم قد داشته باشه...از خدا بخواد از دنیا بره... همه ی مادرا آرزوشون اینه وقتی بچه دارن بچه هاشون بزرگ بشن...پسر دوماد کنن...دختر رو عروس کنن...اما این روزگار یه کاری با زهرا کرد...فرمود علی جان هر مادری نگران بچشه...علی جان بچه هامو به تو میسپُرم...خیلی حواست به بچه های من باشه......فرمود سلام منو تا قیامت به بچه هام برسون...هرکی برا فاطمه امشب اومده زار بزنه بچه ی فاطمه است...مادر جان و علیک السلام...مادر امشب میخوایم بگیم کاش ما تو کوچه بودیم...میگفتیم نامرد سیلی رو تو صورت من بزن...مادرجان ما با روضه ی حسینت بزرگ شدیم...مادرامون مارو با محبت حسین شیر دادن...فرمود: علی جان شبا بالا سر حسینم آب بذار...حسین تو رَحِم من بود هی میگفت یا "اُمٓاه اناالعطشان..."چه خبره...امشب امام زمان کجا گریه میکنه برا مادر...صورت رو قبر گمشده ی مادر...آقا به حق مادرت امشب یه نگاه به ما کن*


  • چهارشنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 20:4
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 3.60 MB
تعداد بازپخش 129
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 17 بهمن 1397 13:34

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران