ساقي عشق و شهادت پسر زمزم و كوثر
تو اباالفضلي و در اهـل ادب از همه بهتر
به دو دست آشنايت به تمام لحظههايت
سيدي يا اباالفضل
طاير صبح بهشتي كه چه زيباست جمالت
دستت افتــاد ز تـن داد خداوند دو بالت
از حسين جدا نبودي از دلش غصه زدودي
سيدي يا اباالفضل
وارث معــرفت امبنينــي تــو ابــاالفضل
باب حاجات همه روي زميني تو اباالفضل
ساقي خداپرستان سـاقی تمـام مستـان
سيدي يا اباالفضل
تو و آن دست بلندي كه علمدار خدا شد
تا بيفتد بـه سر راه حسين از تو جدا شد
قمر مُنير خونين نخـل بـاغ آل ياسين
سيدي يا اباالفضل
فانوسهای اشک - جعفر رسول زاده ( آشفته )
منبع:سایت مدایح
- شنبه
- 11
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 5:34
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه