• سه شنبه 4 دی 03

 حسن لطفی

شعر ایام فاطمیه -(اگه این سینه می‌سوزه اگه دل خونِ حق داره)

724

اگه این سینه می‌سوزه اگه دل خونِ حق داره
نگام کن که دلم میگه هنوز پلکات رمق داره

سه ماهی هست بی حالی  تو این خونه تبسم نیست
رویِ لبها فقط آهِ  تو این دستاس گندم نیست

دوباره بوی نون اومد دوباره وقتِ پختن شد
چی شد بعد سه ماه امروز تنور خونه روشن شد

نمی‌چسبه به ما نونِ کسی غیر از تو خانومم
اگه پختی مواظب باش تو این بازو رو خانومم

خدا رو شکر می‌بینم بازم این خونه جارو خورد
چرا خوابیدی اما باز مگه دستت به پهلو خورد

تماشا کن شده یکبار تو این چشمای مایوسو
الهی بعد من مَردی نبینه درد ناموسو

نبینه هرچی که داره فقط آتیش پناهش بود
چهل تا رد پا بدجور  روی چادر سیاهش بود

می دونم هرچی که داشتی تو کوچه خرجِ من کردی
که با میخ و قلاف و سنگ تو جنگِ تن به تن کردی 

تو ای آئینه بدجوری  تَرک خوردی زمین خوردی
حلالم کن سرِ من بود  کتک خوردی زمین خوردی

نگو دیگه نمی‌تونی نگو امروز مجبوری
دلِ مظلومتو خوش کن شده با خنده‌ای زوری

 جواب بچه هامونو نمیدی فاطمه  برگرد
اگه بهتر شدی خانم کنار علقمه برگرد

(حسن لطفی ۹۷/۱۱/۲۰)

  • شنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران