نسیم از سر سجاده اش خبر میخواست
برای رد شدن از عرش بال وپر میخواست
زمانه مادر ما را که یک جهان غم داشت
شکسته بود واز این هم شکسته تر میخواست
سرور قلب پیمبر مگر گناهی داشت
تن لطیف ترین گل ،مگر تبر میخواست؟
قسم به غربت مولا تصورش سخت است
که او مقابل بیش از چهل نفر میخواست
علی شناس نبودند پس نفهمیدند
که شهر علم علی بود وشهر در میخواست
خوشا به حال کسی که به او نظر میکرد
خوشا به حال کسی که از او نظر میخواست
حسین حال وهوایی شبیه زینب داشت
حسن،غریب ونجیبانه از پدر میخواست
برای غربت مادر بلند گریه کند
برای غربت مادرکه تا سحر میخواست
برای عزت همسایه ها دعا بکند
ولی برای خودش عمر مختصر میخواست
ردیف شعر به پا خاست چون که دید چقدر
به احترام علی می نشست و بر می خاست
- شنبه
- 20
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 18:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
احمد حسین پور علوی
ارسال دیدگاه