چون راه و رسم عشق بازی را بلد بود
از هر جهت نامش سرآمد در بلد بود
با سوره ی توحید چشمان علی اش
ذکر مدامش قل هو والله و احد بود
در روزگاری که فقط کفار مکه
گرم صنم بودند او گرم صمد بود
عاجز ملائک از شمارش های حُسنش
از بس مقاماتش فزون تر از عدد بود
آغوش کعبه باز شد در پیش پایش
جائی که مریم در جوابش دست رد بود
آورده بود آن روز حتماً لم یلد را
فرزند او اصل برابر با سند بود
نامیده شد کعبه ولاتگاه طفلش
این افتخار از آن این زن تا ابد بود
از خطبه اش بعد از خروج از کعبه پیداست
بالاتر از حوا و مریم میشود بود
در بین زن ها از همان آغاز خلقت
تنها یکی هم بنت و هم ام اسد بود
پس هم محمد هم علی را پرورش داد
پس حد مادر بودنش بی مرز و حد بود
از دامن او هم محمد رفته معراج
هم ذکر معراج خودش حیدر مدد بود
- شنبه
- 20
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 20:35
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه