• دوشنبه 3 دی 03

 محسن صرامی

سه شعبه -(داد اصغر را به دستش خواهر او با شتاب)

751
2

داد اصغر را به دستش خواهر او با شتاب
دست و پا میزد بمیرم اصغر او با شتاب

حرف منت را وسط آورد هستی خدا
از خجالت آب شد،آب آور او با شتاب

آنقدر لرزه به لشگر کودکی انداخت که
حرمله آمد به جنگ لشگر او با شتاب

فرصت اینکه ببندد چشم اصغر را نداشت
بسکه آمد تیر سمت حنجر او با شتاب

بسکه آن تیر سه شعبه حجم حنجر را گرفت
شد جدا از پیکرش فوراً سر او با شتاب

روضه ی حیرانی آقا مرا آتش زده
قصد دارد دفن سازد پیکر او با شتاب

رفت پشت خیمه تا قبری فراهم سازد او
عاقبت از راه آمد مادر او با شتاب

نیتش این بود آن بانوی ایمان و ادب
تا بگردد با پسر دور سر او با شتاب

  • یکشنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 10:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران