• سه شنبه 15 آبان 03

 محسن صرامی

دشت گل یاسمن -(در هلهله سوز سخنش گم شده بود)

695

در هلهله سوز سخنش گم شده بود
در دشت گل یاسمنش گم شده بود

با دست به دنبال عزیزش می گشت
انگار عقیق یمنش گم شده بود

بینائی یعقوب به کل رفت از دست
هم یوسف و هم پیرهنش گم شده بود

بر هر طرف انداخت نظر اکبر بود
در وسعت صحرا بدنش گم شده بود

اطراف تن اکبر خود می چرخید
انگار کسی در وطنش گم شده بود

از نوع کمک خواستن او پیداست
چند عضو ز اعضای تنش گم شده بود

  • یکشنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:7
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران