غير از پدر گفتن هنر ديگرندارم
برلب كلامي جز پدر ديگرندارم
من دختري بابائي ام بابا بيا كه
با تو پدر ترس از خطر ديگرندارم
ترسم بيائي من تو را نشناسم امشب
سوئي به اين چشمان تر ديگرندارم
شانه زدم امروز مويم را دوباره
هرچند موئي روي سر ديگرندارم
گاهي تو را ديدم به روي نيزه اما
من از عمو اصلأ خبر ديگرندارم
با صورت از ناقه زمين خوردم،نبودي
ازبعد ازآن دست و كمر ديگرندارم
تورفتي،اكبررفت،قاسم رفت،عمورفت
جز عمه ي خسته سپر ديگرندارم
بي تابم و بي حالم و پائي نمانده
من را ببر تاب سفر ديگرندارم
- یکشنبه
- 21
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 11:36
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
محمد نفت چی