• سه شنبه 4 دی 03

 اسماعیل تقوایی

درفراق فاطمه(س)_نیستی و نمی رود یاد تو از خیال من

715

در فراق فاطمه(س)
نیستی ونمی رود یاد تو از خیال من
فاطمه درد هجر تو کرده خراب حال من

با تو همیشه زندگی وفق مراد بوده است
بی تو چگونه سر کنم ای گل بی مثال من

صاحب ذوالفقارم وراست همیشه قامتم
خیز وببین زداغ خود،قامت چون هلال من

بوده شکست حیدرت حسرت جمله دشمنان
شاد شده عدوی من، می نگرد زوال من

شهپر مرتضای خود بهر عروج بوده ای
چیده شدست در غمت فاطمه شاه بال من

پشت در اوفتادی وقدرت یاری ام نبود
هستم وخجلتم زتو هست مرا وبال من

ای گل هیجده بهار،زود ترا خزان گرفت
با تو اجل زمن گرفت،غنچه ی پایمال من

بانوی خانه علی،رفته صفا زخانه ام
خانه اداره می کند،زینب خردسال من

روز وشب ای عزیرجان ،گشته دعای حیدرت
کاش نباشد این جهان،هیچکسی مثال من

شعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران