بازم رسیده ماه ماتم فاطمیه
دلها شده لبریزه از غم فاطمیه
سینه زنا ، گریه کنا پرچم بیارید
با گریه واسه زخم دل مرهم بیارید
ما که نبودیم
اونروزا حالا
روضه میگیریم واسه ی غم های زهرا
این فاطمیه
یک امتحانه
رزق عزا دست خود صاحب الزمانه
شبها برای یاری حیدر بیایید
هر جوریه تو مجلس مادر بیایید
مردم بوالله فاطمه خیلی جوون بود
روزای آخر نیمه جون و قد کمون بود
با چشمای تار
زخمی مسمار
شد بین دیوار و در و شعله گرفتار
مادر زمین خورد
کوثر زمین خورد
دیدند میون کوچه ها حیدر زمین خورد
در پشت پروانه بین شعله ها سوخت
جان علی سوخت و دل عرش عزا سوخت
یک مادری که پا به ماه و بی گناه بود
افتاده زیر دست و پا و بی پناه بود
در بین خونه
با با تازیونه
می زد مغیره ضربه هاشوحشیونه
قنفذ رسید و
نعره کشید و
این قد غلاف زد که دیگه نفس بریدو...
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1402
- ساعت
- 15:12
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه