آسمان خیمهها را دود آه غم گرفت
ماه رخسار صغیران، هالۀ ماتم گرفت
العطش از تشنهکامان، صحنۀ عالم گرفت
ساقی تشنهکامان عمو جان
****
ما بیپناهیم عمو جان در سوز و آهیم عمو جان
آب از تو خواهیم عمو جان
****
ای عمو آتش فشان قلب ما خاموش کن
آب آب تشنه کامان حرم را گوش کن
مشک خشک از آب را آویزۀ آغوش کن
ساقی تشنهکامان عمو جان
****
سالار زینب عمو جان با ذکر یا رب عمو جان
میسوزم از تب عمو جان
گر ببینی حال طفلان را تو لرزان میشوی
گر ببوسی لعل عطشان را تو عطشان میشوی
گردن کج را اگر بینی پریشان میشوی
ساقی تشنهکامان عمو جان
****
کودک ششماهه من از عطش پر میزند
نالۀ بیآه او بر سینه، آذر میزند
چنگ هر سو از برای شیر مادر میزند
ساقی تشنهکامان عمو جان
****
ای هست و بودم عموجان لعل کبودم عمو جان
باشد شهودم عمو جان
فانوسهای اشک 3 – مصطفی نظری
منبع:سایت مدایح
- شنبه
- 11
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 13:47
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه