سقّا، سقّا بیدست و سرگشته
بـابـا، بـابـا، بـه خیمـه بـرگشته
دریا پر از خون شد علقمه گلگون شد
بابا، بابا، قدش دو تا گشته
عمـو عمو، دستش جدا گشته
دریا پر از خون شد علقمه گلگون شد
****
طفلان رو در صحرای خون آرید
تیـر از چشـمِ سقـا بـرون آریــد
دریا پر از خون شد علقمه گلگون شد
****
غوغا، غوغا، در علقمه بر پاست
آنجا آنجا، صـاحب عزا زهراست
دریا پر از خون شد علقمه گلگون شد
****
عمّه، عمّه، با گریه و زاری
جـای عمـو، کنـد عـلمداری
دریا پر از خون شد علقمه گلگون شد
فانوسهای اشک 3 – غلامرضا سازگار
منبع:سایت مدایح
- شنبه
- 11
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 13:54
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه