سلام دختر زهرا! فدای چشم ترت
چه داغ های بزرگی نشسته برجگرت
نگاه غرق غم تو شراره ام زده است
پراز غبارغم وماتم است دور و برت
برای امُ بنین ازسفر چه آوردی
بگو برای من ازخاطرات درسفرت
بلند قامت عصمت ، چرا خمیده شدی
شکسته بار کدامین مصیبتی کمرت
بشیر گفته زگل های پرپرم ، تو بگو
برای من ز فداکاری دوگل پسرت
چهارپارۀ جانم فدای جان حسین
چه کرد ماتم و داغ حسین با جگرت
سخن بگو به من ازلاله های گلشن دین
بگو برای من از لالۀ بدون سرت
شنیده ام سر او را به نیزه ها زده اند
شنیده ام که جهان گشته تار در نظرت
کجاست پیرهن غرق خون یوسف تو
نشانه ای بده برمن ز آخرین خبرت
شکست بغض«وفایی»به ناله های حزین
به تیر حادثه وقتی شکست بال وپرت
- سه شنبه
- 30
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 12:4
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه