سلام ای مادر سردار تشنه
سلام حق برآن دلدار تشنه
تمام جان اهل آسمانها
فدای آن سپه سالار تشنه
بسوزم در عزای تو
سرو جانم فدای تو
گدایم من گدای تو
مرا غرق شرار وغرق آهم کن
تو را جان ابوالفضلت نگاهم کن
آه واویلا واویلا واویلا
دوباره شور ومحشر در زمین شد
همه ماتم سرا عرش برین شد
کجایی ساقی طفلان زهرا
عزای حضرت ام البنین شد
مدینه سرد و خاموش است
همه عالم سیه پوش است
جنازه بر سر دوش است
صبا برگو که شاه مشرقین آید
بگو تا که علمدار حسین آید
آه واویلا واویلا واویلا
امیرالمومنین حیدر کجایی
الا ای جان پیغمبر کجایی
عزای همسرت ام البنین است
بیا ای فاتح خیبر کجایی
نخورده سیلی بر رویش
ندارد زخمی پهلویش
ملائک زائر کویش
ولی آن شب دلت خون شد توای مولا
شب غسل عزیزت حضرت زهرا
آه یازهرا یازهرا یازهرا
نشد تشییع او دیگر شبانه
نزد در خانه اش آتش زبانه
نمانده در میان کوچه تنها
نگشته غسل و دفنش مخفیانه
ولی زینب قلبش خون شد
دوچشمش رود جیحون شد
ز اشکش دامن گلگون شد
علی می شسته آن شب جسم مادر را
صدا می زد حبیب خود پیمبر را
آه یازهرا یازهرا یازهرا
- سه شنبه
- 30
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 13:54
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
یوسف حق پرست
ارسال دیدگاه