• دوشنبه 3 دی 03


اشعار وفات حضرت زینب(ع),(ای تمام علی تمام حسین)

5149

ای تمام علی تمام حسین
معنی کامل قیام حسین
اقتدار تو اقتدار حسین
احترام تو احترام حسین

 

بر تو و عزم و صبر و همّت تو
از زبان همه سلام حسین
در سکوتت صدای قلب علی
در صدای تو انتقام حسین
نصف جام بلا به کام تو ریخت
نیمة دیگرش به کام حسین
قبر تو کعبة حسینیون
قلب تو مسجدالحرام حسین
تو رساندی ز دشت کرب و بلا
به زمین و زمان پیام حسین
چون دلت در بلا شکیبا بود
هر چه چشم تو دید زیبا بود
جوشش وحی در سخن داری
شرف و قدر پنج تن داری
شک ندارم مقام عصمت را
ارث از مام خویشتن داری
شک ندارم که خون پاک خداست
خون پاکی که در بدن داری
آنچه مادر نشانه بر تن داشت
همه را زیر پیرهن داری
خلق و خوی و خصال پیغمبر
اقتدار ابوالحسن داری
سروِ قامت بلند زهرایی
از تن عاشقان چمن داری
ذوالفقار علی بود به نیام
آن زبانی که در دهن داری
کوفه لبریز سوز سینة تو
شام شد مسجد مدینة تو
ای ز طفلی به خانه یار علی
ای زبان تو ذوالفقار علی
چارده قرن در بهار و خزان
آب دادی به لاله زار علی
یک تنه فتح کوفه را کردی
الحق این کار توست کار علی
از چه شد باغ عارضت پاییز
ای بهشت رخت بهار علی
ناله هایت خروش خون حسین
خطبه های تو یادگار علی
تیغ نطقت به کوفه کاری کرد
که کند تیغ آبدار علی
به تو بانو هماره می بالند
هر چه مرد است از تبار علی
تو خود آینه دار زهرایی
همه جا افتخار زهرایی
تو به خون خدا پیامبری
تو به شهر ائمه نیز دری
مثل زهرا به قدر و جاه و جلال
از زنان بهشت خوب تری
نخل سرسبز باغ عصمت را
فاطمه ریشه هست و تو ثمری
جان گرفتی به کف چهل منزل
با شهیدان خویش همسفری
گرچه  امّ المصائبت خوانند
صبر را مادر استی و پدری
مادر دو شهید در یک روز
انجم آرای هیجده قمری
نه فقط دختر علی هستی
پنج تن را ستارة سحری
تو سراپا همان بتول استی
کوثر کوثر رسول استی
جگر کوه، پاره پارة تو
سینه سنگ را شراره ز تو
شام تسخیر نطق حیدریت
کوفه ساکت به یک اشارة تو
بدن چاک چاک ثارالله
حرمش قلب پاره پارة تو
نقش بسته به سینة خورشید
داغ هفتاد و دو ستارة تو
سینه های هزار پارة ما
یک به یک مجلس هزارة تو
هر کجا مجلس حسین به پاست
مجلس اوست یادوارة تو
نفس شیعه تا صف محشر
شعلة نالة همارة تو
تا گره خورد با غمت غم ما
دورة سال شد محرّم ما
مادرت را در آستانه زدند
بانوی دهر را به خانه زدند
با همان دست ها چهل منزل
به تو تا شام تازیانه زدند
نیم روزی به لاله زار دلت
داغ ها همچو گل جوانه زدند
دل تو چون خیام سوخته شد
که از آن شعله ها زبانه زدند
کودکی را که لرزه بر تن داشت
به چه جرمیش ظالمانه زدند؟
ناله از تازیانه گشت بلند
بس که بر پیکرت نشانه زدند
آشیان تو چون به صحرا سوخت
جگرت از برای زهرا سوخت
تو و بزم شراب و مجلس شام؟
وای بر شام تیره تر از شام
صوت قرآن و شعر کفرانگیز؟
چوب و طشت طلا و رأس امام؟
به تو بستند کوفیان تهمت
به تو دادند شامیان دشنام
به سرت ریختند خاکستر
جای عطر و گلاب از لب بام
غیر رأس حسین بر سر نی
یک نفر بر شما نکرد سلام
بعد قتل حسین قاتل تو است
داغ دردانه در خرابة شام
حیف بی بی تو را زدند زدند
با چنان عزت و جلال و مقام
اشک ها بر تو وقف دامن ماست
سوز این تازیانه در تن ماست
نه فقط داغ یار کشت تو را
بارها روزگار کشت تو را
داغ هجده عزیز در یک روز
در دل داغدار کشت تو را
کف و شادی و خنده و دشنام
بارها این چهار کشت تو را
از کدامین مصیبتت گویم
ستم بی شمار کشت تو را
کربلا لاله زار داغ تو بود
داغ این لاله زار کشت تو را
همه اینها کشنده بود ولی
عاقبت داغ یار کشت تو را
گرچه لبریز داغ شد دل تو
گشت داغ حسین قاتل تو
سوزد از سوز تو زمانه هنوز
آهت از دل کشد زبانه هنوز
اثر تازیانه ها باقی است
مانده بر پیکرت نشانه هنوز
بر حسین و تو هر دو خون گریند
خنجر شهر و تازیانه هنوز
داغ هایی که بود بر دل تو
در دل ما زند جوانه هنوز
مرغ روح تو را به مقتل خون
واحسینا بود ترانه هنوز
قصة چوب محمل و سر تو
مانده در خاطر زمانه هنوز
هر کجا بانگ یا حسین بپاست
چشم میثم ز خون دل، دریاست

منبع:سایت مدایح

 

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 4:37
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران