دفتر عمر پر از اندوه زينب بسته شد
چشم هاي اشكريزش ديگر امشب بسته شد
نيمه شب ديگر مناجاتش نمي آيد بگوش
آن لبي كه تا سحر مي گفت يارب بسته شد
چشم هايش از مصيبت هر زمان لبريز بود
جام صبر جشم او تا شد لبالب بسته شد
خسته بود از ان همه رنج ومصيبت در جهان
چشم هاي زينبي بي تاب از تب بسته شد
آسمان عصمت امشب شد از اين غم تيره پوش
بر مدار زندگاني راه كوكب بسته شد
زينبي بودن نشان پاكي و آزادگي است
بي حجابان را نظر بر درك مطلب بسته شد
مكتب زينب نگرددبسته تا دنيا بجاست
در خيال خام دشمن گفت مكتب بسته شد
بين قلب و دست او پيراهني صد پاره ماند
يا حسيني گفت از دل تا كه آن لب بسته شد
قهرمان كربلا از ناله و آواز ماند
در دل غربت دريغا چشم زينب بسته شد
- سه شنبه
- 1
- تیر
- 1400
- ساعت
- 19:8
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه