زینب که دست صبر حسینش به سینه است
گر چه خزان زده است، بهارِ مدینه است
هر عِلم را اگر که شماری خزینه ای
زینب ز فضل، صاحب صدها خزینه است
غیر از مقام عصمت و خون خدایی اش
این است گوهری که حسینش قرینه است
در بحر پرتلاطم صحرای کربلا
اطفال سیدالشهدا را سفینه است
هیهات! ما و خدمت آن دختر علی
جایی که جبرییل غلامی کمینه است
منبع:سایت مدایح
- یکشنبه
- 12
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 4:56
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه