از روز اول در كنار خواهرش بود
آيينه دار حسن و صبر مادرش بود
با روضه هاي مادر خود گريه ميكرد
همراه بابا تا وداع آخرش بود
پاره جگرهاي حسن را ديد در تشت
او مادرانه هر كجا دور و برش بود
-از مكه زد بيرون به همراه حسينش
تا كربلا مردانه جزو لشگرش بود
يك غصه در دل داشت قرباني ندارد
اين غم شبيه درد،داغ ديگرش بود
باب الحوائج گفت من قرباني تو
او مثل عبدي كربلا در محضرش بود
سقا كه پرپر شد قدش يكباره خم شد
در هر نفس ياد عزيز پرپرش بود
ام البكا شد ام كلثوم از غم او
تنها انيس حضرتش چشم ترش بود
شش ماه بعد از كربلا از غصه دق كرد
بانو شهيد روضه ي آب آورش بود
- سه شنبه
- 14
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 11:14
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه