نه منزلت نه جلالت، در این جهان دارم
نه آرزوی صدارت به دل نهان دارم
نه ادعای تفضّل کنم، نه میل مقام
نه کینه و نه حسادت به دیگران دارم
نه در کمند نشانم نه در اسارت نام
هزار غم به دل از نام و از نشان دارم
به گوشه گیری و بر انزوای دل نازم
به کنج خلوت خود ، آه با فغان دارم
نه من چنین و چنانم، نه دل چنان و چنین
نه انتظار و نه حاجت از این و آن دارم
غلام حیدر کرّارم و گدای حسین
جدا نگردم از این عهد ، تا که جان دارم
«امانیم» که سرم خم نشد به سوی زمین
از آن زمان که نظر سوی آسمان دارم
- چهارشنبه
- 15
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 19:16
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علیرضا امانی مجد
ارسال دیدگاه