این جوان کیست كه گل صورت از او دزدیده است
سیزده بار زمین دور قدش گردیده است
رو به سر چشمه زیبایی و دریای وفا
ماه از اوست که این گونه به خود بالیده است
خاک پرسیدکه سر چشمه این نورکجاست
عشق انگشت نشان دادکه او تابیده است
پیش او شور شهادت ز عسل شیرینتر
آسمان میوه احساس ز چشمش چیده است
گر چه هفتاد و دو لاله همه از ایل بهار
باغ سر سبرتر از او به جهان کی دیده است؟
اسب آرام رها کرد گلی را در خاك
کربلا دید که ماهی به زمین غلتیده است
شاعر:حیدر منصوری
- یکشنبه
- 12
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 15:41
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه