• یکشنبه 16 اردیبهشت 03


اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(با آن که در ره است خطرها و بیم ها)

1776
3

با آن که در ره است خطرها و بیم ها

‏سخت است بگذرم ز عسل ها، شمیم ها

‏اصلأ درست نیست بمانم در این قفس

‏در فصل سرخ پر زدن یا کریم ها

 

سخت است کار با پدر از دست داده ها

‏ای وای از شکستن قلب یتیم ها

یا اذن رفتنم بده یا جان من بگیر

‏تلخ امست حرف «نه» ز دهان کریم ها

‏از آن چه قاسم تو به بازوش بسته است

‏افتاده ای به یاد مدینه، قدیم ها

‏من را ببخش نام تو را داد می زنم

‏قصدم نبوت بشکند این جا حریم ها

اما تنم به زیر سم اسب نخ نماست

‏مانند فرش های قدیمی، گلیم ها

سوغات کربلا برای مدینه است

‏عطری که برده اند ازین تن نسیم ها

حالا به نوجوان تو چون روز روشن است

‏معنای سایه های «بلا»ها، «عظیم»ها

شاعر:حجت الاسلام زمانی

 

 

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران