• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(به دشت ماریه قاسم به راه شاه حجاز)

2101
1

به دشت ماریه قاسم به راه شاه حجاز

چو خواست این که کند جان ز روی شوق نیاز

به گریه گفت که ای جان عم مدار روا

به راه عشق من از همرهان بمانم باز

 

عمو شهادت من دیر گشت و نزدیک است

کند ز حسرت آن مرغ روح من پرواز

شهش گرفت چو جان عزیز در بر و گفت

که بیش از این دلم از آتش غمت مگداز

ز سوز داغ عزیزان کباب گشته دلم

کباب تر تو اش سوز داغ خویش مساز

پس آن غمین پی انجام کار خط پدر

به دست عمّ حزین داد و گریه کرد آغاز

شه از مشاهده آن رقم چو ابر بهار

بریخت از مژه اشک و بناله شد دمساز

شاعر:صغیر اصفهانی

 

 

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران