دم میزنم از مرد خدا حضرت حیدر،از آن ساقی کوثر،شهنشاه دلاور،بود خصم ستمگر،شکافنده لشکر،به بدر و احد و خندق و خیبر،بود خاک رهش قنبر و سلمان و اباذر،در آن کاروزار آمده تا ریز کند لشکر کافر،و زند نعره چونان شیر،غضنفر،و جولان دهد او در دل میدان،و طوفان به پا شد،همه گفتند که آمد یل مردان،امیر الامرا سرور خوبان،نزاییده کسی همچو علی در همه دوران،و زانو زده پیش قدمش شرزه ی شیران،سر افکنده شده لشکر عدوان،همه گشتند فراری،تو بگو آمده یک باز شکاری،زند او ضربه ی کاری،و خونها همه جاری،زند او راس همه صف شکنان را،کند او خاک همه نعره زنان را،و جاری بکند خون یلان را،به میدان نبود کسی حریفش،به رزم آوری اش نیست ردیفش،که باعث به همه فتح و ظفر اوست،به اسلام ثمر اوست و یار و وصی خیر البشر اوست،که دریای کمال است،
خدایی بی مثال است،نمونه در رجال است،شکسته او محال است،الهی در جمال است،چو آیینه ظلال است،نگون بخت بود هر که به ضدش در قتال است،کنیزش همه نسوان،گدایش همه شاهان،که نازل شده در مدحش همه آیه ی قرآن،به زیر قدمش لرزد همه عالم امکان،به مدحش همه عاجز،به سنی شده بارز،نمازش بی وضو است،وضویش حب او است،بگو تا که کند قضا عبادات،قبول است اطاعات،به شرطی که کند ترک خرافات و شود پیرو حیدر،و حرفم همه این است:
برو در دل خود جا بده تو مهر علی را،که علی راه نجات است،قبولیه صلات است،و اوج درجات است،شفیع عرصات است،همان نور به هنگام ممات است،رموز کائنات است،دلیل ممکنات است،خدا را در صفات است،و باعث به حیات است،صراط المستقیم است،و استاد کلیم است،قسیم درک و نار و نعیم است،و بد خواه علی ابتر و بی نسل و عقیم است،نصیبش به خدا آتش قهر و درک و نار و جحیم است
خدا کرده به ما لطف،و منت بنهاده به سر ما که باشیم همه شیعه ی مولا،و عاقبت به خیریم به لطف و کرم حضرت زهرا سلام الله علیها
- سه شنبه
- 28
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 12:18
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه