ای جمال کبریا آیینهات
علم کل انبیا در سینهات
دانش آرد سجده بر خاک رهت
ملک نامحدود حق دانشگهت
با نگاهت قطره دریا میشود
ذره مهر عالمآرا میشود
علم آرد بر درت روی نیاز
وحی کرده بر شما آغوش، باز
نام تو نامآوران را شور داد
هفت شهر معرفت را نور داد
هم سرانگشت الهی خامهات
هم کتابالله، دانشنامهات
حیدر و زهرا و احمد کیست؟ تو
صادق آل محمد کیست؟ تو
بوبصیرت بر بصیرت جان و سر
جابر تو علم شیمی را پدر
کرسی درست مفضلپرور است
هر کلامت هفتدریا گوهر است
گرچه تا عمق زمانها تاخته
علم هم قدر تو را نشناخته
نور شد نور از چراغ مکتبت
بوسۀ آیات قرآن بر لبت
هرچه دانش گشت عمرش بیشتر
باز از او دیدم تو بودی پیشتر
ای ندای کبریا در گوش تو
علم پیش از شیر مادر نوش تو
ای جهاد علمیات از ابتدا
حاصل خون دل خون خدا
هر کلامت صفحۀ دل را جلاست
میوهای از نخل سبز کربلاست
تا که هارونت نهد پا در تنور
با نگاهش گل کند از نار، نور
پیشتر از خلقت این روزگار
شیعه کرده مکتبت را اختیار
ما که خود در عالم زر بودهایم
پیرو آل پیمبر بودهایم
مهر آل فاطمه در خون ماست
از نخست خلقت این قانون ماست
شیعه از آغاز خلقت حیدریست
شیعه تا صبح قیامت جعفریست
شیعه بارانی سفید از ابر توست
شیعه هرجا هست دور قبر توست
شیعه همچون مشعل افروخته
پشت دیوار بقیعت سوخته
شیعه یک شعله است از طور شما
شیعه یک جلوه است از نور شما
شیعه را چون حی سرمد آفرید
از گِل آل محمد آفرید
اهل دوزخ شعلهها افروختند
مثل زهرا خانهات را سوختند
گرچه از کاشانهات برخاست دود
همسرت آن لحظه پشت در نبود
چشم بر دریای آتش دوختی
ذکر یازهرا گرفتی؛ سوختی
گرچه شد بر تو جسارتها بسی
کودکانت را نزد سیلی کسی
تو به دست بسته کردی راه، طی
رفت کی رأس منیرت نوک نی؟
ای بقیعت بقعۀ دلهای ما
وی مزارت شمع محفلهای ما
تا نیاز آفرینش سوی توست
اشک «میثم» وقف خاک کوی توست
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 6:16
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه