تا حجاز آمدم و عشق تو سلمانم کرد
یا علی گفتم و این جمله مسلمانم کرد
عشق با نام علی باده ی شبگیرم داد
((پیرهن چاک و غزلخوان و پریشانم کرد))
((گفت اسرار علی را نه تو دانی و نه من ))
و علی با دل من آنچه نمی دانم کرد
به گدایی نمازش دل بی تابم رفت
بلکه بخشید نگینی و سلیمانم کرد
یا علی گفتم و آیات خدا را خوانم
عشق با یک کلمه حافظ قرانم کرد
زخم از او مرهم از او شیعه ی مولا بودن
همه ی قصه ی دردیست که درمانم کرد
- دوشنبه
- 5
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 9:55
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مهدی مردانی
ارسال دیدگاه