دوباره غصه تو دلا
دوباره دل نوحه سرا
رو دوش آقاي غريب
دوباره باز شال عزا
گره خورده اين دل من
تو صحن زيباي بي بي
جاي نوكرها خاليه
دمِ پايينْ پاي بي بي
ايشالا
بشيم به نوكريه بي بي منصب
يه شب تو زينبيه صحنِ زينب
يازينب ، ام المصائب ، بي بي
چقدر غربت داره حرم
نشسته بغضي تو گلوم
ميبينم انگار تو ضريح
نشسته بي بي رو به روم
تا ميبينم گنبد شو
ميگيرم هر چي ميخوامو
برا يادِگاري رو ضريح
گذاشتم اشك چشامو
ايشالا
تا آخرش باشيم حسيني مذهب
يه شب تو زينبيه صحنِ زينب
يازينب ، ام المصائب ، بي بي
مياد انگار از تو ضريح
صداي گريش بخدا
هنوزم روضه ميخونه
برا داغِ كرب و بلا
تا رو نِي رفت راس حسين
به غارت بردن حرمو
تا ديدن سقا نداريم
اسارت بردن حرمو....
اباالفضل
پاشو رقيه بي كسه برادر
چشاتو دور ديدن پاشور دلاور....
حسينم ، غريب دشت كربلا
- دوشنبه
- 5
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 11:15
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه