• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت رقیه ( س) ( اری برای گفتن این شعر لازمست )

1533

 اری برای گفتن این شعر لازمست
برهم زند قوعد خود را عرض مست
هرواژه آمدوسرجای خودش نشست
امشب برای گفتن از او ذکر لازمست
ذکر لبم هو الذی الله بوده است
فرمودعمه اش که چه این چهره اشناست
گویا که اجتماع تمام ستاره هاست
عطری عجیب دارد و این عطر از کجاست
گویا در این قمات سراسرفقط خداست
اهنگ خلق فاطمه را حق سروده است
شنیدم که از عرش امد ندایی
که من خلق کردم دوباره خدایی
زنور خودم کودک باصفایی
بنا کردم از خود دوباره بنایی
بابی برای حاجت مردم گشوده است
عطروشمیم سیب حسین است عطروبوش
یک جلو ه ای زنور علی دارد او بروش
مستان کوی آل علی را سبو فروش
ای عرشیان واهل زمین وزمان به گوش
این نورسیده شخص خدایش ستوده است
یکدفعه بوسه اش شده رویای عرشیان
حسرت بدل زدیدن رویش فرشتگان
عباس عاشقانه کنارش چو پاسبان
ترسی گرفته جان اهالی اسمان
حتی دل از خدای خودش هم ربوده است
شاعر: مهدي مومني
 

  • شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 7:3
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران