بند اول
پیرهن خونیتو میبوسم
آخه برام محترمه
میبوسم و بومیکشم چون
یادآوره درد و غمه
غمی که یکسال و نیمه
قلبم و آتیش میزنه
غمی که یکسال و نیمه
همیشه همراهه منه
غم وداع آخرت
زده آتیش به خواهرت
یادم نمیره که زدم
بوسه به جای مادرت
خودم به زیر حنجرت۲
حالا که توی بسترم،شکسته قلب مضطرم
این لحظه های آخرم،بیا عزیز برادرم
عزیز برادرم حسین...
بند دوم
به یاد پیکرت میسوزه
هنوز تمومِ پیکرم
به یاد رگهای بریدت
آتیش گرفته حنجرم
با لب تشنه کشتنت
تو رو میونه نهر آب
سوال هل من ناصرت
تو کربلا موند بی جواب
بریدن از قفا سرت
زدن رو نیزه ها سرت
طعمه ی گرگا شده بود
پیکر ناز و اطهرت
جلو چشای دخترت۲
هنوز نمیشه باورم،آخه منم یه خواهرم
تو لحظه های آخرم،بیا عزیز برادرم
حالا که توی بسترم...
عزیز برادرم حسین...
- دوشنبه
- 5
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 15:56
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه