بوَد یا اخا لحظه ی آخرم
بیا ایندم آخری برسرم
شدم همچو موی تو در پیچ وتاب
تنم مانده همچون تو در آفتاب
حسین یا حسین عشق زینب حسین
کجایی تو ای شمع خاموش من
لباس توباشد درآغوش من
شدم من ازاین پیرهن نیمه جان
که بوی سم مرکب آید ازآن
حسین یا حسین عشق زینب حسین
ببین جانم ازغصه برلب شده
شب آخر عمر زینب شده
مرا این مصیبت نکرده رها
که دشمن مرا برده درکوچه ها
حسین یا حسین عشق زینب حسین
نرفته زیادم که درقتلگاه
که شد روزم از ظلم قاتل سیاه
به او گفتم ای فرد خنجر به دست
مبر سر از او نوگلم تشنه است
حسین یا حسین عشق زینب حسین
*****
شائق
- سه شنبه
- 6
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 16:29
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه