• پنج شنبه 6 دی 03


اشعار شهادت طفلان حضرت زینب(س)،(بغض نگاه خسته ی تان، ای مسیح من)

2912
3

بغض نگاه خسته ی تان، ای مسیح من

مانند سنگ؛ شیشه ی قلب مرا شكست

دار و ندار زندگیم نذر خنده ات

غصّه نخور، كه ارتش زینب هنوز هست

 

در راه پاسداری آیین كردگار

عمریست در كنار شما ایستاده ام

این بچه های دست گلم را ز كودكی

من با وضو و حبّ شما شیر داده ام

 

سر مست باده های طهورایی توأند

شمشیرِ دستِ هر دو یشان تیز و صیقلی ست

پروانه وار منتظر اذنِ رفتنند

رمز شروع حمله شان ذكر یا علیست

 

ای پادشاه - تا تو رضایت دهی - ببین

سر بند یا علی به سر خویش بسته اند

بر فوت و فن نیزه و شمشیر واقف اند

چون پای درس ساقی لشگر نشسته اند

 

عباس گفته: خواهر من! مرحبا به تو

این مردهای كوچك تو، شیر شرزه اند

مبهوت سبك جنگ و رجزهایشان شدم

شاگردهای اول پرتاب نیزه اند

 

گفتم به بچه های عزیزم كه تا ابد

غمگین زخم سینه ی یك یاس پرپرم

تا آخرین نفس به عدو تیغ می زنید

با نیت تلافی سیلی مادرم

 

در آزمون صبر و محن، مادر شما

با نمره ی قبولی تان گشت رو سپید

در دفتر كرامت من دست حق نوشت

ای دختر شهید، شدی مادر شهید

 

شاعر: وحید قاسمی

 

 

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران