گوشه ی زندان کین آقا چو گل پر پر شدی
لحظه ی آخر شبیه حضرت مادر شدی
یاس خوش بوی علی از چیست آه و زاریت
خاک عالم بر سرم آقا چرا لاغر شدی
در غل و زنجیر آقا خیره بر کنجی شدی
گوئیا دلتنگ روی نازنین دختر شدی
استخوان پایت ای آقا چرا بیرون زده
خون جگر آقا در این روز و شب آخر شدی
ناله ها داری عزیز فاطمه انگار که
منقلب با یاد جدت آن شه بی سر شدی
ای دوصد شکر لحظه ی آخر ندیدت دخترت
در غل و زنجیر مانند گلی پر پر شدی
#وحید_زحمت_کش_شهری
- یکشنبه
- 11
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 10:23
- نوشته شده توسط
- وحید زحمت کش شهری
- شاعر:
-
وحید زحمتکش شهری
ارسال دیدگاه