آیا كسی هست ؟
آیا كسی هست مرا یاری كند ؟
از دین جدّم طرفداری كند
از خیمه هایم نگهداری كند
******
تنهای تنها شدم بی یاورم
رفته ز دستم خدا آب آورم
دیگركسی را نمی بینم برم
بعد از ابالفضل یل نام آورم
تا در سپاهم علمداری كند
آیا كسی هست مرا یاری كند ؟
******
آیا كسی هست صدایم بشنود
این آخرین گفته هایم بشنود
می سوزم از درد ندارم مرهمی
شرح غم بی دوایم بشنود
تا همنوا با دلم زاری كند
آیا كسی هست مرا یاری كند ؟
******
سر را نهم بر عمود خیمه گاه
درخیمه هایم نبینم تكیه گاه
دیگر نمی یابم از یاران اثر
برهرطرف با اسف دوزم نگاه
تا خیمه ها را نگهداری كند
آیا كسی هست مرا یاری كند ؟
******
سقا ندارم دگر در خیمه ها
آبی رساند به كام تشنه ها
تابی نمانده بگویم پاسخی
بر اشك گلها به سوز سینه ها
آبی به لعل لبان جاری كند
آیا كسی هست مرا یاری كند ؟
******
در روبرویم سپاهی كافر است
در دست آنان سنان و خنجر است
در خیمه نالان نشسته زینبم
تنها انیسم دل این خواهر است
تا بعد مرگم عزاداری كند
آیا كسی هست مرا یاری كند ؟
******
ره می سپارم به شوق روی دوست
با خون بگیرم نشان كوی دوست
در زیر شمشیر رود مرغ دلم
در اوج پرواز خونین سوی دوست
از یاورانم هواداری كند
آیا كسی هست مرا یاری كند ؟
******
مولا حسین جان بنالیم از غمت
جانها فدای دل بی همدمت
سوزیم ز شرح فراق و بی کسی
با سروری هم نوا در ماتمت
از دیده ها خون به رخ جاری کند
آیا كسی هست مرا یاری كند ؟
******
- سه شنبه
- 13
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 16:23
- نوشته شده توسط
- محمدرضا سروری
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه