میلاد باسعادت....
حضرت سیدالشهداء(ع)
بنداول
سحر بود و سحر بود و سحر بود
سحر بود و ستاره با قمر بود
که ناگه مژده دیدار آمد
که پیک خوش خبر در پشت در بود
گشودند تا در فیض الهی
نگاری ماه سیما از سفر بود
سفر پایان گرفت و یار آمد
که یارم عاشقان را بال و پر بود
شب ما عاقبت پایان گرفته
سر شوریدهام سامان گرفته
بنددوم
تمام هست عالم باحسین است
تمام ذکر عالم یاحسین است
اگر خواهی کنی سیر سماوات
مخور غم درکنارت تا حسین است
به غیر از مصطفی در هر دو عالم
پناه انبیا تنها حسین است
تجلای خدا از روی زهراست
تمام هستی زهرا حسین است
همه قرآن محمد با علی شد
همه ذکر حسینم یاعلی شد
بندسوم
پر قنداقهاش حبلالمتین است
لبش سرچشمهی ماءمعین است
نوای ذکر لالایی زهرا
بگوش عالم اهل یقین است
خدا نامش نهاد و داده پیغام
پیام وحی از روح الامین است
حسین نام گرامش گشت زانرو
همه عشق امیرالمومنین است
خدا در شان او گفته به زهرا
مبارک باد ای امابیها
بندچهارم
حسین آمد شرافت پاگرفته
دوباره عشق در دل جاگرفته
میان موج و طوفانهای دریا
حسین آمد که دست ما گرفته
هدایت از نگاهش موج میزد
کرامت را ز حق یکجا گرفته
تمام هستیش چون مادرش بود
اجازت از کف زهرا گرفته
میان گاهواره در خروش است
خدا گفته که پیر میفروش است
بندپنجم
سراپا مست او بودم که هستم
به مدحش نغمهگو بودم که هستم
گدای خانهزاد مرتضایم
به شه تا روبرو بودم که هستم
زدم یک جرعه از مینای عشقش
نمیدانم که هو بودم که هستم
شدم خانه بدوش عشق پاکش
ز مهرش کو بکو بودم که هستم
من از صهبای عشقش مست مستم
نمیدانم که بودم یا که هستم
- دوشنبه
- 19
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 13:38
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه