میلاد حضرت ابوفاضل(ع)
بنداول
شهر پیغمبر این خبر آورد
گفت امالبنین پسر آورد
بیت مولا تجلی نور است
تا که امالبنین قمر آورد
شجره معرفت ز بیتالنور
بهر عالم ببین ثمر آورد
عطر بوی بهار و یاس علی
یک شکوفه شکفتهتر آورد
کام عشاق تا که شیرین شد
همه گفتند نیشکر آورد
تا که بانگ طرب بگوش آمد
یاس خوشبو علمبدوش آمد
بنددوم
ذوالفقار علی دو دم دارد
به همه دشمنان کرم دارد
هیبت تیغ مرتضی آمد
عشق بر دوش تا علم دارد
آسمان و زمین به خود بالید
کربلا چون دو تا حرم دارد
پیشمرگ حسین زهرا شد
دیگر این مرتبت چه کم دارد
سینهزنها همه قیام کنید
روضهها تا نوای دم دارد
به تن خسته تاکه تاب آمد
بوالفضائل ز بوتراب آمد
بندسوم
زور بازوش بازوی حیدر
شور عشق حسینیش در سر
نعرهاش لا اله الا هو
مشک آبش ز ساقی کوثر
در مناجات در دعای سحر
چشمهایش ز اشک زیباتر
یاس خوشبوی بوتراب آمد
در نگاه همه چو نیلوفر
ذوب شد در ولایت عظما
دست داده براه دلبر سر
بین عشاق تاکه پیدا شد
بابحاجات اهل معنا شد
بندچهارم
من درمانده ماندم در راه
در پس ابر دیدهام من ماه
ماه شبهای تیره امدادی
از گنه من فتادهام درچاه
روز من تیرهتر ز شام شده
میکشم من ز هجر رویت آه
عاقبت میکشی مرا از عشق
دلبر و دلستان دل آگاه
من کجا و ثنای تو گفتن
در مقامت سخن کنم کوتاه
این کلام امام خیرالناس
رحمالله عَمّیالعباس
- سه شنبه
- 20
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 1:52
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه