نغمه دارم از شیدایی
فارغ از غم رسوایی
نغمه دارم از شیدایی
فارغ از غم رسوایی
در حضور جانان
از عاشقی حذر نکنم
میل کسی دگر نکنم
تا غم به سینه دارم
این آینه شکسته نشد
آن بال و پر که بسته نشد
پر زد به اوج عالم
عیدتان مبارک بادا
عیدتان مبارک بادا
ز عشق جانان گویم
ماه روی او می جویم
در میان شب بیداری ها
نظر به ره می دوزم
هر دم اینچنین می سوزم
چاره خواهم از ناچاری ها
شوری گرفته جان مرا
تا ابر آسمان مرا
مهتاب من زداید
چون ناله ی شکسته دلان
شد نغمه های من چو فغان
تا کام دل بر آید
عیدتان مبارک بادا
عیدتان مبارک بادا
مخالف
از او نشانه رسید
چه عاشقانه رسید
که زورق دل پر خون سر به میانه زد و
به کرانه رسید
از کینه ها رها شده ام
وز دیگران جدا شده ام
کاری به کس ندارم
ریزد اگر ز لب شررم
رازی نهفته در نظرم
در سینه شعله دارم
عیدتان مبارک بادا
عیدتان مبارک بادا ....
ــــــــــــــ
(1) این متن برای تمامی میلادیه ها مناسب میباشد.
- چهارشنبه
- 21
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 16:40
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علیرضا امانی مجد
ارسال دیدگاه