• سه شنبه 4 دی 03

 امیر عظیمی

متن شعر بلند نیمه شعبان -(باز هم جز سخن شهد و شکر هیچ مگو)

1978
4

باز هم جز سخن شهد و شکر هیچ مگو
وقت‌شادی شده‌از خون جگر هیچ مگو
تا غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
مست‌عباسم و از عمق‌جگر می‌خوانم
من غلام قمر نیمه‌شب شعبانم

مست‌و‌دیوانه‌شدم،عقل‌به‌من می‌خندد
گل‌نرگس به در‌و‌دشت‌و‌دمن می‌خندد
نرجس آورده پسر باز حسن می‌خندد
مطربا وقت‌غزلخوانی‌و بر دف‌زدن است
شیعه‌در‌شادی‌و‌شور‌و‌شعف‌و‌کف‌زدن است

دوش‌درحلقه‌‌ما قصه‌ی گیسوی که بود
تادل شب سخن‌از‌سلسله‌ی‌موی که بود
شیعه مشتاق کمانخانه‌ی ابروی که بود
هاتفی گفت که یار ازلی آمده‌است
چارده‌بار علی پشت علی آمده‌است

آنکه‌در‌جسم‌جهان‌روح‌شده‌مهدی‌ماست
عمر‌او خضر‌تر از نوح‌شده مهدی ماست
کاه‌در مکتب او کوه شده مهدی ماست
هر که از آمدنش شاد شده کف بزند
سینه‌اش فاطمه‌آباد شده کف بزند

اولیاء شیفتگان پسر زهرایند
اصفیاء سر به روی خاک فرج می‌سایند
انبیاء منتظر دولت این آقایند
یکی از منتظران فرج او عیساست
ذکرش عجّل لولی‌الفرج مهدی‌ماست

کاش باشیم برایش همه مرآت ظهور
روز‌و‌شب بر لب‌مان ذکر‌و‌‌مناجات ظهور
و ببینیم در آفاق علامات ظهور
آید آن روز که اخبار بگوید آمد
شیعه در کوچه بازار بگوید آمد

در مرامش بنویسید که غارت ممنوع
کیسه‌ ملت اگر هست، خسارت ممنوع
سفر خارج و ویلا و عمارت ممنوع
می‌رسد آنکه غم او غم بیت‌المال است
پسر شیر‌خدا محرم بیت‌المال است

او نباشد، همه‌جا سیل بلا می‌آید
با ظهورش به‌جهان صلح‌و‌صفا می‌آید
عاقبت از طرف کعبه صدا می‌آید
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله
هر که دارد هوس کرببلا بسم‌الله

کیست او؟ منتقم‌خون‌خداوند حسین
آن‌امامی‌که به‌یحیاست همانند حسین
وبرای هدفش از همه دل‌کند حسین
پای پرچم، بدن اطهر او غارت شد
معجر محترم خواهر او غارت شد

فرق منشق شده‌ی اکبر او گفت: بیا
لب خشک علی‌اصغر او گفت: بیا
مشک سوراخ شد؛ آب‌آور او گفت: بیا
شده شرمنده علمدار، کجایی مهدی؟!
عمه‌ات رفته به بازار، کجایی مهدی؟!

  • جمعه
  • 30
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران