زیباترین بیت غزل از دفترم ریخت
وقتی كه شاخ و برگ زیبا پیكرم ریخت
یك نیمه از من در وداع از من جدا شد
وقتی به خاك افتاد نیم دیگرم ریخت
می خواست با ایل كبوتر پر بگیرد
او پر گرفت از رفتنش بالا و پرم ریخت
سهم دلش از می فزون از دیگران بود
دیدم كه سهم مستی اش از ساغرم ریخت
شد سوره یوسف ز قرآن محو دیدم
وقتی كه آیه آیه جسم اكبرم ریخت
اهل حرم در آتش افتاد و حرم سوخت
در آتش افتادم من و خاكسترم ریخت
گفتم كه بر خیز ای موذن نیم روز است
گفتم اذان، آواز او از حنجرم ریخت
دیدم برای تسلیت دستی به دوشم
اما پس از آن خون چشم خواهرم ریخت
عباس آمد تا مرا در بر بگیرد
در پیش چشمم تكیه گاه آخرم ریخت
اما كسی آمد و گفت آغاز كار است
مادر به قربانت، ز چشم مادرم ریخت
شاعر:خلیل روئینا
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 17:36
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه