هر کس که شود پاک سرشت از اینجاست
تعیین مسیر سرنوشت، از اینجاست
ای دل! به هزار راه و بیراهه مرو
گر مرد رهی، راه بهشت از اینجاست
دیدم دل خسته، در به در میگردد
دنبال بهانۀ سفر میگردد
برگشتم و خاک توس را بوسیدم
هر چیز به اصل خویش بر میگردد
دل، داشت، تمنای نگاهی به بهشت
گاهی به تو فکر کرد، گاهی به بهشت
دل غافل از این بود که باید ببرد
از «حصن ولایت» تو راهی به بهشت
در عشق تو، اشک حجت کامل ماست
در موج حوادث این حرم، ساحل ماست
وقتی به دلم نگاه کردم، دیدم
آیینۀ خورشید ولایت، دل ماست
دل، هشت دلیل و هشت آیت دارد
تا تکیه به خورشید ولایت دارد
در نزد خدا «راضیةً مرضیه» کیست؟
آن کس که «رضا» از او رضایت دارد
ای شمس شموس! عشق و امید تویی
آن جلوه که از خدا توان دید تویی
بردار حجاب از آن رخ ماه و بگوی
«یک شرط ز شرطهای توحید» تویی
خورشید بر ایوان تو ای پاک سرشت
جز «سلسلة الذهب» حدیثی ننوشت
گفتی «أنا من شروطها» یعنی، نیست
جز عشق و محبت تو راهی به بهشت
- جمعه
- 6
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 18:14
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد محمد جواد غفورزاده
ارسال دیدگاه