این جمعه هم گذشت بدون زیارتی
یا ایهاالعزیز نگاهی، عنایتی
سائل منم چگونه نگاهم نمی کنی؟
سلطان تویی کجا ببرم عرض حاجتی؟
دست ردی به سینهی این دل غمین مزن
شاید که مادرت کند از من شفاعتی
از بعد ناله های سحرهای انتظار
خاکم به سر بگویی اگر کم ارادتی
آقا اگر بناست که مرگم فرا رسد
بنما عنیاتی، بده فیض شهادتی
وقتی گناه فاصله انداخت بین ما
دیگر چه جای خواب و خور و استراحتی
چشم زمان و اهل زمین مانده منتظر
تا صبح عید وصل ببیند کرامتی
حالا شما به خاطر در و دیوار بیا
یعنی ز میخ و دل بده شرح قساوتی
منبع:بانک اشعار روضه
- سه شنبه
- 14
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 5:58
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه