دوباره باد شده بی قرار گیسویت
شدند جمع ملائک مقیم در کویت
تو امتحان نشده سربلند تاریخی
تویی همان که خدا هم شده ثناگویت
دخیل بسته فرشته به چادرت بانو!
و مست کرده"صبا" را نسیم خوش بویت
پیمبر از نفست بوی عشق می شنود
به وجد آمده حیدر ز بانگ یاهویت
چنان تجلی ماهی که حضرت خورشید
گذاشته سرِ خود را به روی زانویت
بهای عشقِ به حیدر چقدر سنگین است
به پای عشق ورم کرده است بازویت
بیا و محض گل روی مرتضی دیگر
نگیر دست خودت را به روی پهلویت...
سال_۹۴
                    
- شنبه
- 7
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 20:6
- نوشته شده توسط
- احسان نرگسی
- شاعر:
- 
                            احسان نرگسی رضاپور

 
                 
                 
                
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه