بوداین بنده با کوه گناهی
رسیدم محضرت با روسیاهی
نگاهی کن بر این بنده گهگاهی
الهی یا الهی یا الهی(3)
در این شبهای رحمت بی قرارم
گنهکارم کسی جز تو ندارم
جدایم کن مرا از این گمراهی
الهی یا الهی یا الهی
روا باشد کنی من را عذابم
بده در این شب رحمت جوابم
تمام عمر خود کردم کوتاهی
الهی یا الهی یا الهی
پر از دردم خدایا من غریبم
تو هستی ای خدای من طبیبم
سراپایم شده پر از سیاهی
الهی یا الهی یا الهی
اگر چه غرق در جرم و عصیانم
کنار سفره ات یا رب مهمانم
نما امشب به عبد خود نگاهی
الهی یا الهی یا الهی
تمام عمر خود گشتم شرمنده
ولی بخشش به تو باشد زیبنده
به یاد تو نشسته بیپناهی
الهی یا الهی یا الهی
زبار معصیت گردیدم خسته
شدم مهمان تو قلب شکسته
به حال زار من یارب گواهی
الهی یا الهی یا الهی
منم ریزه خور خوان احسانت
که از لطف تو گردیدم مهمانت
به سویت آمدم با اشک و آهی
الهی یا الهی یا الهی
- دوشنبه
- 9
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 19:32
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه