• سه شنبه 15 آبان 03


باران -(سوختی پیش‌تر از آن ‌که به پایان برسی)

439

سوختی پیش‌تر از آن ‌که به پایان برسی
نه به پایان، که به خورشیدِ درخشان برسی

پرسش سوختنت ذهنِ جهان را آشفت
پاسخ روشنت این بود که انسان برسی

«صبح» در باور چشمان تو در خون غلتید
و خدا خواست که خورشید‌تر از آن برسی

دیدمت ابر شدی،‌ صاعقه بر جانت ریخت
آسمان منتظرت بود به باران برسی

کربلایی شدی و قلۀ تقدیرت بود
که لبِ تشنه، تو یک‌روز به ایشان برسی

تاول حادثه بر جانِ تو آتش می‌زد
سرخ، مبعوث شدی تا که به ایمان برسی

منبع:سوختگان وصل, شهادت‌نامه

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:2
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران