• دوشنبه 3 دی 03


زنده شدن -(گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را)

631

گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
برده‌ام تا بسپارم به دم تیر بدن را

باد از پیرهنت رد شده تا باز بیارد
به مشام گل هر باغچه‌ای عطر ختن را

کربلایی‌ست هویزه که در آن عهد نمودی
مثل مولات نبینی به بدن غسل و کفن را...

پای در راه شهادت که نهادی و سرت رفت
یاد دادی به همه عالمیان زنده شدن را

حال با خواندن یک دسته گل فاتحه بر تو
قصد دارم که معطر بکنم باز دهن را

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران