• شنبه 3 آذر 03


متن شعر غزل شهدا -(هنوز از جبهه می‌آید نسیم آشنای تو)

914

هنوز از جبهه می‌آید نسیم آشنای تو
خیال‌انگیز و رؤیایی عروج تا خدای تو

خیال کوچه‌هامان پر شد از عطر نفس‌هایت
چه اشک‌افشانی‌ای دارم من امشب در هوای تو

تو بر سجادۀ خونین نماز عاشقی خواندی
کجا بود ای برادر! کعبۀ تو کربلای تو

من آن شب دیدم از اعماق رؤیاهای شیرینم
سواری نور می‌پاشید روی زخم‌های تو

از امشب چشم‌های خسته را از راه می‌گیرم
که روی کوچه جاری نیست دیگر جای پای تو

به این تابوت‌ها تا چشم‌ها را می‌سپارم من
دلم در خود فرو می‌ریزد ای جانم فدای تو!

پس از چشم‌انتظاری‌ها به اشک خویش می‌شویم
پلاكی جامه‌ای یا استخوانی را به جای تو!

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:4
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران