اگر باران نمیرویاند، نامت در نگاه من
کجا حُرمت نگه میداشت آتش بر گناه من؟...
دخیلِ غرفههای استجابت میشود عمری
به امید شفاعت، دستهای بیپناه من
به پابوسِ ضریح مهربانیهات میآیم
غریبی میکند امّا دلِ غرق گناه من
امیری کن، مگر بالا کند روزی سرِ خود را
دلِ حسرت نصیب و چشمهای روسیاه من
تمام شعرهایم نذرِ نامِ مادرت، شاید
شود بر آستانبوسی درگاهت گواه من
- چهارشنبه
- 11
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 15:4
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سیدضیاءالدین شفیعی
ارسال دیدگاه