اين گونه بود بر تو سلام و درودشان
ديدي چه کرد با تو نگاه حسودشان
از کينهي علي همه آتش گرفته اند
اما به چشم هاي تو ميرفت دودشان
محراب ابروان تو را برگزيده اند
شمشيرهاي تشنه براي سجودشان
طوفان خون به پا شده در بين قتلگاه
دور و بر تنت ز قيام و قعودشان
فُزتُ وَ ربِّ کرب و بلا را بخوان علي !
فرق تو را نشانه گرفته عمودشان
ديدم چگونه پهلويت از دست رفته بود
در حمله هاي وحشي و سرخ و کبودشان
اين پلک هاي زخمي خود را تکان بده
لب باز کن بر اين پدر پير جان بده
شاعر:یوسف رحیمی
- سه شنبه
- 14
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 13:4
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
یوسف رحیمی
الکوثر
فزت و رب کرب و بلا را بخوان علی!
فرق تو را نشانه گرفته عمودشان
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد شنبه 10 آبان 1393ساعت : 12:25