لرزه افتاده بر پیکر من
شد بیابان پر از اکبر من
یوسفم بر روی خاک و
می کنم او را تماشا
بین این قوم علی کش
شد جوانم اربا اربا
ای علی جان ای علی جان
دیده بگشا ای لاله ی خوشبو
آمده بابا،با سر زانو
پهلوی مثل گل تو
بر نوک نیزه سپر شد
تا که دستم بر تنت خورد
پیکرت پاشیده تر شد
ای علی جان ای علی جان
جای سالم به جسمت ندیدم
از تنت نیزه بیرون کشیدم
پیکرت را پیش چشمم
نیزه باران کرده دشمن
بس که درهم شد تن تو
با عبا جمعت کنم من
ای علی جان ای علی جان
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
- جمعه
- 8
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 0:46
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه