روز ازل عشق که منشور بود
عاطفه در آینه محصور بود
عرش که دریایی از احساس شد
هر طرف وجه خدا نور بود
شعبه ای از نور الهی شکافت
قالب انسان شد و مامور بود
تا که بگردد به میان بشر
قلب خدا واله و مسرور بود
رنگ هدایت به تن ارض خورد
صوت نبی نغمه ای از صور بود
خواست خدا تا بنویسد ز عشق
پیش رخش لوح و قلم جور بود
اول خط اسم علی را نوشت
آخر آن جمله چه پر شور بود
حرف دل حضرت حق بوده این
حطدار کرار بود بهترین
- چهارشنبه
- 18
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 14:18
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین جعفری
ارسال دیدگاه