من ز طفلی آشنای حیدرم
فخر من باشد گدای حیدرم
لطف برمن کرده حی لم یزل
شامل لطف و عطای حیدرم
بار دیگر گشته مهمان علی
شاملم گردیده احسان علی
در شب قدر و شب نور وامید
دست من باشد به دامان علی
شامل لطف و عطای داورم
ریزه خوار سفره پیغمبرم
فخر من تا روز محشر این بود
شیعه ای از شیعیان حیدرم
ماشیفتگان آل طاها هستیم
دلسوختگان غم زهرا هستیم
از بسکه کریم و مهربان است علی
دلباخته حضرت مولا هستیم
به مسجد شد به پا غوغای محشر
به محراب دعا افتاده حیدر
ز ظلم و کینه های ابن ملجم
شده فرقش دوتا ساقی کوثر
علی شیعیان شد موسم غم
حسن همراه زینب غرق ماتم
علی مرتضی فرقش شکسته
به شمشیر جفای ابن ملجم
از این غم قلب هر شیعه حزین شد امیرالمومنین نقش زمین شد
به محراب دعا نفس پیمبر
فدایی ره قرآن و دین شد
دوباره در زمین شوری به پا شد
همه عالم ز غم ماتم سرا شد
امیرالمومنین جان پیمبر
به شمشیر ستم فرقش دوتا شد
- پنج شنبه
- 19
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 11:37
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه